Demon Slayer داستان تانجیرو کامادو، مرد جوانی را دنبال می کند که با خانواده اش در کوه های برفی زندگی می کند. یک روز، او به خانه برمی‌گردد و متوجه می‌شود که تمام خانواده‌اش در یک حمله شیطانی سلاخی شده‌اند، به استثنای خواهر کوچک‌ترش نزوکو که خودش شروع به تبدیل شدن به یک شیطان کرده است.

افسانه ایی قدیمی از چهار قهرمان جهان که دارای شمشیر، صلیب، کمان و سپر هستند - که از زمین در مقابل موجی از حادثه دفاع کردند. اکنون پادشاهی ملرومارک این شخصیت های افسانه ای را احضار می کند تا سرنوشت جهان را در تعادل قرار دهند.

او از بچگی آرزو داشت سایه بان شود، فردی که در سایه فعالیت می کند. مرتب تمرین می کرد. و تقریباً هر کاری را که در دنیا ممکن بود انجام داد، تا اینکه روزی در یکی از جلسات تمرینی خود با الفی روبرو میشود.

فردی میانسال که همه چیزش را از دست داده، در زمان سفر میکند و به دوران مدرسه رفتنش می رود تا عشق را در زندگی اش نجات دهد. همچنین او باید رهبر یک باند مخوف در مدرسه شود.

“اسانا” بعد از اینکه یک بازی به اسم “اوردینا اسکیل” ساخته میشود “کوریتو” را متقاعد میکند تا در بازی شرکت کند اما به طور غیره منتظره ای آن ها متوجه میشوند که این بازی برای سرگرمی ساخته نشده است و…

پسری که در تمام عمرش به طرز وحشیانه‌ای مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، دری به دنیایی دیگر می‌یابد که به او امکان دسترسی به مهارت‌های تقلب و فرصت‌هایی برای داشتن زندگی بهتر را می‌دهد.

کازو یاماشیتا یک مرد معمولی پنجا و شش ساله است. یک روز رئیس شرکتی که کازو در آن کار می کند او را احضار کرده و او را به عنوان مدیر گلادیاتور استخدام می کند. او متوجه می شود این گلادیاتور ها در نبرد هایی به نام مسابقات کنگان شرکت کرده تا از حقوق صنفی کسب و کاری که نماینده اش هستند، محافظت کنند.

یوتا اوکوتسو، یک دانش آموز دبیرستانی که کنترل روح نفرین شده بسیار قدرتمند را به دست می آورد و توسط جادوگران جوجوتسو در دبیرستان جوجوتسو استان توکیو ثبت نام می کند تا به او کمک کنند قدرت خود را کنترل کند و او را زیر نظر داشته باشند.

بازیکنان فوتبال دبیرستانی از سراسر ژاپن برای یک پروژه بحث برانگیز گرد هم می آیند که برای خلق بهترین و خودخواه ترین مهاجم جهان طراحی شده است.

تانجیرو کامادو، به همراه اینوسوکه هاشیبیرا، پسری که توسط گرازها بزرگ شده و سر گراز بر سرخود می گذارد و زنیتسو آگاتسوما، پسری ترسو که قدرت واقعی ش هنگام خواب نمایان می شود, در قطار ابدیت عازم ماموریتی جدید هستند.

در مأموریتی برای کشف تمام مهارت‌های آشپزی جهان، آرزوی نهایی زندگی سوماً یوکیهیرا، تبدیل شدن به آشپزی ماهر حتی فراتر از پدرش بود.. او در رستوران پدر خود در حال کار است و از یوکیهارو فارغ التحصیل میشه ، یک روز پدر او یوکیهیرا جویچیرو تصمیم به بستن رستوران خود می گیرد تا در اروپا آشپزی کند در حالی که او لگدمال شده بود ، روحیه سست شده سوما پا به مبارزه طلیده شدن توسط فارغ التحصیل نابغه کالجی به نام جویچیرو دوباره زنده شد . آیا او می تواند پیروز شود ؟ در آکادمی که در سال تنها ۱۰% از دانشجو هاش قبول می شود.